سارا رحمتی فر گروه مشاوره کنکور کولمد
مشاور رشته تجربی

سارا رحمتی فر

رتبه برتر تجربی و دانشجوی سال چهار پزشکی

از طرف سارا رحمتی فر به تو

سلام
من سارا رحمتی فر هستم
دانشجوی ترم ۹ رشته پزشکی
دانشگاه علوم پزشکی دزفول درس میخونم و روزانه قبول شدم.


من از کلاس دهم تدریس میکردم
یکی از آشناها بودن که میخواستن بعد چند سال کنکور بدن و من کل پایه دهم رو واسشون تدریس میکردم.
از همون موقع عاشق تدریس بودم و همیشه پیگیر بودم که کجا مدرس احتیاج داره
هم واسه‌ی خودم مرور میشد هم یه منبع درآمد بود.
توی همون حول و حوش پایه دهم،اوضاع مالی خانواده‌مون یخورده بهم ریخت و من خودم رو موظف میدونستم که پزشکی قبول بشم که هم خانواده‌مو خوشحال کنم هم آینده خودمو تامین کنم.
خلاصه که پایه یازدهم رو کرج گذروندم و جز سه نفر برتر مدرسه فرزانگان ۴ مهرشهر کرج انتخاب شدم.توی اون شرایط سخت،این اتفاق واسم خیلی امیدوار کننده بود.
پایه دوازدهم که شروع شد،حس کردم توانم تموم شده
هم فشار شرایط مالی خانواده بود و هم ترس از کنکور که نکنه زحمات چندین ساله‌م به باد بره
من از کلاس اول دبستان همیشه شاگرد ممتاز بودم و هم راهنمایی و هم دبیرستان رو تیزهوشان درس خونده بودم
و توی تمام این دوران هیچ معلم خصوصی نداشتم و کلاس کمک اموزشی هم شرکت نکرده بودم.

پایه دوازدهم که تموم شد میدونستم واسه کنکور خیلی اماده نیستم ولی جسارت بیان کردنشو و یا حتی فکر کردن بهش رو نداشتم.
پس سرجلسه کنکور رفتم و چون کنکور ۹۸ آسون بود نسبت به سالهای قبل،امیدوار بیرون اومدم و تقریبا روی پزشکی حساب باز کرده بودم.
نتایج که اومد همه جا خوردیم
رتبه‌م ۸۷۰۰ منطقه ۲ شده بود
هم خانواده هم خودم هم دبیرای دبیرستانمون
و اونقدر ناامید بودم که حس میکردم تمام سختی ها و سنگ های دنیا الان جلوی پای من افتاده و یه تنه نمیتونم از سر راه برشون دارم.

خلاصه کلی فکر کردم
غصه خوردم
گریه کردم
گریه کردم
گریه کردم

بعد که به خودم اومدم با خانواده مطرح کردم که میخوام پشت کنکور بمونم و تمام تلاشم رو بکنم که در اینده شرمنده نباشم که میتونستم زحماتمو به سرانجام برسونم و انجامش ندادم.
ازشون درخواست کردم واسم مشاور بگیرن و توی ازمون ثبت نام کنن.

خب توی اون اوضاع همه چیز سخت بود
ولی من تصمیمم رو گرفته بودم
و اون یک سال مثل اصحاب کهف شده بودم
شروع کرونا هم مصادف با همون زمان بود و من نه به اینترنت دسترسی داشتم نه موبایل و نه لپ تاپ و کامپیوتر.
روزانه ۷ تا ۹ ساعت درس میخوندم و همیشه گزارش کارهام منظم بود
ترازم به مرور پیشرفت کرد و نزدیک کنکور که شد مشاورم خیلی بهم امیدوار شده بود و میگفت تو لیاقت بهترین رتبه رو توی بهترین دانشگاه داری چون یه تنه تمام این مسیر رو با تلاش و همت خودت گذروندی
و برای من نتیجه بی اهمیت شده بود
میدونی چرا؟
چون من تلاشم رو در حد شرایط و امکاناتم کرده بودم و دیگه واسم مهم نبود چی میشه
رشته ای که میخوامو قبول میشم یا نه
فرقی نمیکرد
خلاصه که برعکس کنکور سال قبلش،سال ۹۹ یه کنکور پر و پیمون و سنگین داشت که من بعد از جلسه تقریبا ناامید شده بودم ولی خوشحال بودم
شبی که نتایج اومد
حدودای ساعت ۵ صبح بود که مشاورم زنگ زد و گفت ساراااا برو ببین چیکار کردی دختر
و من با چشمای خواب الود رفتم و دیدم که رتبه‌م ۲۳۹۴ منطقه ۲ شده بود
بلههه
بالاخره تونسته بودم تلاش هام رو به سرانجام برسونم
و حتی یک درصد هم ناراضی نبودم از خودم
میتونم به جرات بگم اخرین باری که از ته قلبم از خودم راضی بودم همون تایم بود
و واقعا حس شیرینی بود چون خوشحالی خانواده‌م انگیزه و حال خوبم رو خیلی بیشتر میکرد.
و بعدشم که نتایج نهایی اومد و ادامه ماجرا که تا الان ادامه داره و الان ۹ ترم و حدودا ۴ ساله که از قبولی من میگذره.

من خوشحالم؟
بله
از قبولیم راضی‌ام؟
بله که راضی‌ام
و آیا تمام خواسته من قبولی پزشکی بود؟
باید بگم،نه
اهداف من فقط به پزشک شدن ختم نمیشه و تمام تلاشم رو میکنم که در کنار گذروندن دوران دانشجویی پزشکی به علایق و اهدافی که قبلا نتونسته بودم عملیشون کنم،خودم رو برسونم.
من همیشه امید دارم و واسه خواسته هام میجنگم.


امیدوارم پرحرفی نکرده باشم
و تونسته باشم یه جرقه امید توی ذهنتون به وجود بیارم✨🤗